خاطرات ما در کنار ارمیا

پسرم مریض شده

با سلام این روزا گل پسر مامان حال خوشی نداره. دکترش می گه که ویروس گرفته. منم که گرفتارم حسابی و فرصت نمی کنم وبلاگ گلم رو آپدیت کنم. اینم از عکس ارمیا جلوی درب خونش (یکی از کمد هرو برداشته مال خودش به عنوان خونه): ...
27 تير 1391

ورود به ده ماهگی

ارمیای عزیزم، سلام مامانی من! امروز دقیقا 9 ماهت کامل شد و به سلامتی وارد 10 ماهگی شدی. مبارک باشه فرشته کوچولوی من. امروز بردمت قد و وزن: قد:74 cm وزن: 8250 gr دور سر: یادم رفت ولی گفتن خوبه. کلت نه زیاد کوچیکه نه زیاد گنده کارایی که قادر به انجامشون هستی: - به طرز حرفه ای چهار دست و پا میری - از هر چیزی که عقل جن بهش برسه می گیری و تاتی وای میسی و تا جایی که طولش اجازه بده با کمکش راه می ری - هر وقت می گم دست دسی، خنده کنان شروع می کنی به دست زدن. میمیرم واسه این دست دسیت. خیلی بامزس. - بابا رو که می بینی میگی بابا - وقتی خوابت می یاد، پی پی کردی، گشنته یا بههر دلیلی به من نیاز داری می گی ما...
19 تير 1391

عکس در سرخ رود

ارمیا و بابایی رانندگی ارمیا پس از چرت تو جنگل ارمیا ادیت میکنه و نمیذاره بقیه عکسارو اپلود کنم. فغلا بای. ...
12 تير 1391
1